سلام دوستان
این دو غزل از برادر محمد زهتاب دوست عزیزم
محمد جون اینم فقط به خاطر تو
جواد زهتاب تقدیمتان
از عاشقی نشانه بیاور برای من
من عاشقم بهانه بیاور برای من
من قانعم کبوتر پرواز نیستم
یک دام آب و دانه بیاور برای من
یک زنجره شبانه برایت می آورم
یک حنجره ترانه بیاور برای من
یک ذره مهربان شو و با مهربانی ات
خورشید را به خانه یباور برای من
از های و هوی صلح بزرگان دلم گرفت
یک قهر کودکانه بیاور برای من
برگ بودی و با باد رفتی
رفتی آنقدر کز یاد رفتی
دانه بر چیدی و پر کشیدی
تا که از ذهن صیاد رفتی
رفتی از یاد و از یاد رفتم
رفتم از یاد و از یاد رفتی
عشق شیرین از دست رفته!
رفتی از دست فرهاد رفتی
کاش کوهی تو را پیش رو بود
ای که مانند فریاد رفتی
|